باکره 40 ساله -
اندی چهل ساله، کارمند حمل و نقل فروشگاه لوازم الکترونیکی، یک گیک کلیشه ای است که بازی های ویدیویی انجام می دهد و از اکشن فیگورهای کلکسیونی خود مراقبت می کند. او هیچ دوست واقعی ندارد و بیشتر وقت خود را به تنهایی دور از کار می گذراند. با وجود علاقه فلسفی به جنس مخالف، همانطور که نعوظ صبحگاهی مداوم و غیرقابل کنترل او نشان می دهد، او هنوز باکره است. او هرگز برنامهریزی نمیکرد که رابطه جنسی نداشته باشد، اما با بزرگتر شدن تجربه اولین تجربه سختتر و سختتر میشد، تا جایی که برای او این تجربه برای زندگیاش به واقعیت تبدیل شد. وقتی همکاران کارش متوجه میشوند، برخی او را مسخره و مسخره میکنند، در حالی که گروه کوچکی متشکل از دیو، جی و کال این وظیفه را بر عهده میگیرند که به او کمک کنند تا راحت شود، علیرغم اینکه هر سه مشکلی در رابطه خودشان دارند و شاید بهترین افراد برای ارائه مشاوره یا کمک نباشند. اندی همچنین پیشنهادهای غیرمنتظره ای از برخی از افراد حاضر در حاشیه زندگی اش دریافت می کند. فراتر از این توصیه، اندی باید کسی باشد که گام نهایی را به سوی واقعیت بردارد، او نه تنها تجربه عملی ندارد، بلکه تجربه نظری نیز ندارد، زیرا حتی به تماشای فیلم های پورن یا خودارضایی علاقه ای ندارد. برخی از توصیه هایی که او دریافت می کند بر روی زن واقعی متمرکز است که باید برای اولین بار او باشد. بدون توجه به این توصیه، او به این نتیجه می رسد که زنی که واقعاً می خواهد، تریش است، یک خرده فروش تخصصی با یک خروجی آجر و ملات تا حدی بی فایده در آن طرف خیابان از فروشگاه الکترونیک. همانطور که اندی دنبال می شود و در نهایت عاشق تریش می شود، او باید تصمیم بگیرد که چقدر از خود واقعی خود را برای او فاش کند.