معامله گر سرکش - نیک لیسون (ایوان مک‌گرگور)، پسری جاه‌طلب و ساده‌لوح، مصمم است که در زندگی پیشرفت کند و چیزی فراتر از یک کارمند ساده بانک باشد. هنگامی که بانک بارینگز به او فرصت می‌دهد تا به جاکارتا، اندونزی برود و مشکلی را که هیچ‌کس دیگری نمی‌خواهد حل کند، او با اشتیاق این فرصت را می‌پذیرد. در جاکارتا، او با لیزا (آنا فریل) آشنا شده و ازدواج می‌کند و سپس با پیشنهاد بانک برای راه‌اندازی بخش معاملات آتی در سنگاپور راهی آنجا می‌شوند. بانک برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، به نیک اجازه می‌دهد که هم بخش معاملات و هم دفتر پشتیبانی را اداره کند و او را مجبور می‌کند که کارکنانی ارزان و بی‌تجربه استخدام کند. اولین سال کاری‌اش بسیار موفقیت‌آمیز است و سود زیادی برای بانک به ارمغان می‌آورد، هرچند که به‌طور غیرقانونی قوانین معاملاتی را نقض کرده و ضررها را پنهان می‌کند. با دریافت آزادی عمل بیشتر و پول‌های هنگفت، نیک به معاملاتش ادامه می‌دهد، اما این بار با ضررهای بزرگی مواجه می‌شود و سعی می‌کند با معاملات پرریسک آن‌ها را جبران کند. پس از مرگ فرزند متولد نشده‌اش، نیک کاملاً کنترل خود را از دست می‌دهد و بی‌محابا با پول دیگران قمار می‌کند، که در نهایت منجر به فروپاشی مالی کامل و ورشکستگی بانک بارینگز می‌شود.