ALICE ADAMS
در شهر کوچک ساوت رنفورد، آلیس آدامز از طبقه کارگر آمده است، با این حال آرزو دارد که جزو طبقه بالاتر باشد. مادر آلیس شوهرش را به خاطر جایگاه اجتماعی پایینشان سرزنش میکند، علیرغم اینکه او سخت کار کرده است و آلیس هیچچیز را از او سرزنش نمیکند. با این حال، آلیس سعی میکند هرکاری که لازم باشد انجام دهد تا ظاهری از ثروت و موقعیت اجتماعی به نمایش بگذارد، علیرغم اینکه همه افراد آن طبقه در شهر میدانند او کیست و به همین دلیل او را به دلیل رفتارهای ساختگیاش نادیده میگیرند. در اولین دیدار در یک جشن اجتماعی، آلیس به طرز شگفتانگیزی توجه آرتور راسل را جلب میکند، که به طور شگفتآوری گویا نامزد میلدراد پالمر، دِبِوتان است. همانطور که آلیس همچنان تلاش میکند تا موقعیت اجتماعی واقعیاش را از آرتور مخفی کند، در حالی که او برای جلب نظر او تلاش میکند، خانم آدامز فشار میآورد تا آقای آدامز کاری را که نمیخواهد انجام دهد، به امید اینکه واقعاً وارد طبقه تجاری شوند، که این اقدام شامل سرمایهگذاری تمام پولش در یک پروژه تجاری است. پس از زمانی که آرتور از ماهیت واقعی پشت ظاهر آلیس مطلع میشود، مسائل دیگری ممکن است باعث سقوط خانه کارتهای اجتماعی شکننده خانواده آدامز شود و بنابراین خوشبختی که آلیس با آرتور در جستجوی آن است، به خطر بیفتد.