پرواز شمشیرهای دروازه اژدها - خواجه‌های امپراتور قدرت و نفوذ زیادی به دست آورده‌اند، و اداره شرقی و اداره غربی به عنوان جاسوس و پلیس کشور عمل می‌کنند. آن‌ها به کارگاه‌های کشتی‌سازی سر می‌زنند، اما در واقع بهانه‌ای برای اعدام کسانی است که قصد دارند دریافت رشوه‌هایشان را به امپراتور گزارش دهند. ژائو هوآی‌آن با رهبر اداره شرقی مبارزه کرده، او را شکست می‌دهد و سرش را در جعبه‌ای گذاشته و به عنوان هشداری برای دیگر مقامات فاسد آویزان می‌کند. محبوبه اصلی امپراتور از آن‌ها می‌خواهد که نگذارند امپراتور کسی غیر از او را باردار کند. تاکنون سه زن باردار از بین فاحشه‌های دربار اعدام شده‌اند و چهارمی تحت تعقیب است. مقامات یک قایق رودخانه‌ای را متوقف کرده و قصد دارند زنی را اعدام کنند، اما یک قهرمان نقاب‌دار مداخله می‌کند. ژائو از نزدیکی این صحنه را تماشا می‌کند، اما قهرمان نقاب‌دار نیز ادعا می‌کند که ژائو است. این فرد جعلی به زن کمک می‌کند تا به دروازه اژدها فرار کند. ژائو و همراهانش تصمیم می‌گیرند با اداره غربی بجنگند تا آن‌ها را به تأخیر بیندازند و به فرار زن کمک کنند.