ساعت بچهها
ساعت بچهها -
کارن رایت و مارثا دابی از دوران دانشگاه بهترین دوستان یکدیگر بودهاند و مالک مدرسه شبانهروزی Wright and Dobie School for Girls هستند که بیست دانشآموز دارد. آنها به عنوان مدیران و معلمان مدرسه سخت کار میکنند تا آن را رشد دهند و سودآور کنند. کارن با پزشک محلی، جو کاردین که برادرزاده خانم امیلیا تیلفورد، فردی قدرتمند و تاثیرگذار است، نامزد است. در حالی که مری، که نوه امیلیا است و تأثیر منفی بر روی دختران دیگر دارد، پس از گفتن دروغ توسط کارن تنبیه میشود، مارثا با عمه فضول خود، لیلی مورتر، در اتاق دیگری مشاجره میکند. لیلی مارثا را به حسادت و داشتن یک رابطه غیرطبیعی با کارن متهم میکند. هم اتاقی مری، رزالی ولز، فریادها را میشنود و به مری میگوید که عمه مورتر چه چیزی درباره او گفته است. مری بدخواهانه به مادربزرگش میگوید که کارن و مارثا همجنسگرا هستند و امیلیا این شایعه را به والدین دانشآموزان منتقل میکند که باعث میشود آنها فرزندانشان را از مدرسه خارج کنند. کارن و مارثا در یک دعوی قضایی علیه امیلیا شکست میخورند و زندگیشان نابود میشود. به علاوه، کارن زمانی که جو از او میپرسد که آیا آنچه درباره مارثا و او گفته شده درست است، نامزدیاش را با جو لغو میکند. این دروغ به یک تراژدی ختم میشود.