THE PHILADELPHIA STORY
تریسی لرد و سی.کی. دکستر هیون، هر دو از طبقه اجتماعی فیلادلفیا، به طور impulsively ازدواج میکنند؛ ازدواج آنها و طلاق بعدیشان به همان اندازه پرشور است. آنها وقتی از هم جدا میشوند که نوشیدن الکل دکستر، که به عنوان راهی برای کنار آمدن با رفتار بیرحمانه تریسی نسبت به نقصهای دکستر بوده، به حد افراط میرسد. دو سال پس از جدایی، تریسی در آستانه ازدواج دوباره است و قرار است در مراسمی در عمارت خانوادهاش ازدواج کند. داماد جدید او جورج کیتریج است، یک مرد ثروتمند جدیدالورود و سیاستمدار جاهطلب که به طور کلی فردی معمولی است که تریسی را میستاید. روز قبل از مراسم ازدواج، سه مهمان غیرمنتظره وارد عمارت لرد میشوند: مکالی کانر (مایک برای دوستانش) و الیزابت ایمبری—هر دو از دوستان برادر غایب تریسی، جونیوس—و دکستر. دکستر برای مجله تابلوید اسپای کار میکند و با ناشر و سردبیر آن، سیدنی کید، توافق کرده است تا داستانی درباره ازدواج تریسی—مراسم ازدواج سال—برای آنها به دست آورد، در ازای اینکه کید داستان و تصاویری داغ از پدر تریسی، ست لرد، و هنرپیشه شوهای نیویورکی تینا مارا را منتشر نکند. در واقع، مایک و الیزابت خبرنگار و عکاس اسپای هستند. مایک و الیزابت چندان از این مأموریت یا کار کردن برای کید خوشحال نیستند، اما حوزههای دیگرشان به عنوان نویسنده جدی و نقاش درآمدی ندارند. تریسی که به شدت مشکوک شده است، وقتی دکستر حقیقت را اعتراف میکند، تصمیم میگیرد با مایک و الیزابت مقابله کند. اما چند ساعت قبل از ازدواج، در حالی که دکستر و الیزابت برای یافتن راهی برای نجات خانواده لرد از تهدیدات اسپای مشغول هستند، تریسی و مایک، هر دو مست، در یک سفر خودشناسی قرار میگیرند که در نهایت تریسی زودتر از مایک به درکهای خود میرسد.