بارش برف برروی سرو
بارش برف برروی سرو -
در سال ۱۹۵۰، در جزیره سن پدرو در شمال غربی اقیانوس آرام آمریکا، جسد بیجان کارل هاینی جونیور، ماهیگیر تجاری، از آب در یک تور ماهیگیری توسط خدمهاش بیرون کشیده میشود. او بر اثر ضربه به سر کشته شده است. کازوو میاموتو به قتل او متهم میشود. کارل و کازوو زمانی دوستانی بودند که از دوران کودکی یکدیگر را میشناختند، اما جنگ جهانی دوم فشار زیادی به روابط میان جمعیتهای ژاپنی و قفقازی منطقه وارد کرده است، جمعیت ژاپنی که در جزیره همچنان قابل توجه است. کارل انگیزهای در مورد اختلافات زمینی بین دو خانواده داشت، زمینهایی که مادر کارل در نهایت از زیر پای میاموتوها فروخت و کارل همین زمینها را دوباره خریداری کرده بود. شواهد همچنین به این اشاره دارند که کازوو احتمالاً در آخرین سفر کارل با او در دریا بوده است، شواهدی که کازوو میدانست او را در موقعیتی بد قرار میدهد، بهویژه که ژاپنی است و به همین دلیل تصمیم گرفت این موضوع را به دادستان آن زمان که او را مورد بازجویی قرار داد، اعلام نکند. ترس کازوو و همسرش هاتسوی به واقعیت تبدیل میشود زیرا در بازجوییها از سوی دادستان، آلوین هوکز، تنشهای نژادپرستانهای مشاهده میشود که بر احساسات ضد ژاپنی موجود در جامعه تأکید دارد. در میان بسیاری از اهالی محلی که به پیگیری این پرونده پرداختهاند، اشمائل چمبرز، مالک و سردبیر روزنامه محلی، حضور دارد. او پس از درگذشت پدرش، آرتور چمبرز، که پیش از او صاحب روزنامه بود، این مسئولیت را به عهده گرفت. آرتور یکی از معدود قفقازیهای جزیره بود که در زمان بازداشت ژاپنیها در جریان جنگ از آنها دفاع کرد. اشمائل، که در جنگ یکی از دستهای خود را از دست داده است، بیشتر از جنبه حرفهای به پرونده علاقهمند است چرا که از دوران جوانی عاشق هاتسوی بوده است. هاتسوی رابطه پنهانیاش با او را به دلیل فشارهای مادرش برای ازدواج درون فرهنگی، قطع کرد و با کازوو ازدواج کرد. احساسات اشمائل برای هاتسوی باعث میشود که او انگیزههای شخصی نیز برای کشف حقیقت در مورد آنچه که برای کارل اتفاق افتاده دارد.