مویس گری، ۳۷ ساله، به نظر می‌رسد که قادر به احساس خوشبختی نیست. او یک ازدواج ناموفق داشته و در افق نزدیکش هیچ رمانس جدیدی وجود ندارد. او نویسنده کتاب‌های نوجوانانه‌ای است که به تازگی به دلیل فروش پایین لغو شده‌اند. او در حال نوشتن آخرین کتاب از این مجموعه است، اما با مشکلات ذهنی مواجه است. مویس از زندگی کندال استریکلند، قهرمان نوجوان کتاب‌هایش، زندگی می‌کند، چرا که مانند کندال، او معتقد است که سال‌های دبیرستان بهترین دوران زندگی‌اش بوده‌اند، زمانی که ملکه باله بود. وقتی خبر می‌رسد که معشوق دوران دبیرستانش، بودی اسلید، و همسرش، بث اسلید، اولین فرزند خود را به دنیا آورده‌اند، مویس این را نشانه‌ای می‌داند که او و بودی باید با هم باشند. از این رو، او بهانه‌ای ساختگی ترتیب می‌دهد تا از خانه‌اش در مینیاپولیس به زادگاه قدیمی‌اش، مری‌کری، در مینه‌سوتا برگردد تا بودی را از بث پس بگیرد. در حالی که مویس به صورت زیرکانه یا نه چندان زیرکانه هر کاری می‌کند تا وقتش را با بودی بگذراند، حتی در کنار بث اگر لازم باشد، او همچنین با یکی دیگر از همکلاسی‌های قدیمی دبیرستان به نام مت فریهاف روبه‌رو می‌شود. او به سختی مت را به یاد می‌آورد تا اینکه به او یادآوری می‌شود که او همان "پسر جرم نفرت" بوده است، یعنی او توسط بازیکنان ورزشی مدرسه که فکر می‌کردند او همجنسگراست (در حالی که نیست) تا حد مرگ کتک خورده و این موضوع باعث شده که او نیاز به استفاده از بریس برای راه رفتن داشته باشد. مت در نهایت به دوست نوشیدنی مویس و رازدار او تبدیل می‌شود و تلاش می‌کند تا صدای خردمندی برای او باشد و او را از حالت توهمی‌اش درباره بودی خارج کند و به او کمک کند تا زندگی‌اش را به عنوان یک بزرگسال کارآمد بازیابی کند.