افشاگری - تام سندرز مدیر یک شرکت کامپیوتری در سیاتل است. او که زندگی شادی با همسر و فرزندانش دارد، امیدوار بود که از سوی رئیسش ترفیع بگیرد، اما این جایگاه به مرِدیت جانسون، معشوقه سابق اغواگر تام، می‌رسد. تام ابتدا این موضوع را با کمی بی‌توجهی می‌پذیرد، تا اینکه یک دیدار شخصی به یک فریبکاری تبدیل می‌شود، زمانی که مرِدیت تصمیم می‌گیرد تا خیال‌پردازی جنسی خود را دوباره زنده کند و از جایی که آن را رها کرده بودند، ادامه دهد. تام از انجام این کار امتناع می‌کند که مرِدیت را ناامید می‌کند. تنها گزینه تام این است که او از مرِدیت به خاطر آزار جنسی شکایت کند. اما همه فکر می‌کنند که این او بوده که مزاحمت کرده است و رئیسش قصد دارد او را به بخش دیگری منتقل کند که این باعث از دست دادن همه چیز می‌شود. تام متوجه می‌شود که نه تنها سیستم علیه او تقلبی است، بلکه مرِدیت قصد دارد کارنامه حرفه‌ای او را نابود کرده و خود را با انداختن اشتباهات جدی روی دوش او، تقویت کند.