THE KIDS ARE ALL RIGHT
نیک و جولز در یک رابطه عاشقانه و پایدار همجنسگرا هستند که هرچند کاملاً بیعیب نیست، اما رابطهای محکم و عاشقانه است. نیک، پزشک، نیاز به کنترل دارد، در حالی که جولز تحت این کنترل، اعتماد به نفس کمتری دارد. در طول رابطهشان، جولز در زندگی "نه تا پنج" خود دچار مشکل شده، گاهی تلاش کرده کسبوکاری راهاندازی کند، اما همیشه ناموفق بوده، یا مادر خانهدار بوده است. او در حال حاضر سعی دارد کسبوکاری در طراحی منظره راهاندازی کند. آنها دو فرزند نوجوان دارند، جونی (که توسط نیک باردار شده) و لیزر (که توسط جولز باردار شده). اگرچه این فرزندان نسخههای دقیق والدین خود نیستند، اما از نظر خلقوخوی بیشتر شبیه مادر بیولوژیکی خود هستند. جونی و لیزر همچنین خواهر و برادر ناتنی هستند، چون هر دو پدر ناشناختهای دارند که از طریق اسپرم اهدایی بچهدار شدهاند.
چند هفته پس از تولد هجدهسالگی جونی و درست قبل از اینکه او قصد ترک خانه و رفتن به دانشگاه را دارد، لیزر، که تنها پانزده سال دارد و هنوز به سن قانونی نرسیده، از او خواهش میکند که تلاش کند پدر اسپرم اهداییشان را پیدا کند. جونی کمی با اکراه این کار را انجام میدهد. پدرشان، پل، مردی است در اواخر دهه سی که کشاورز مشارکتی و صاحب رستوران است. با وجود موفقیتهای ظاهری در کسبوکار، پل همیشه از مسئولیتپذیری فرار کرده است، بهویژه در زندگی شخصیاش. بعد از ملاقات جونی و لیزر با پل، نیک و جولز متوجه میشوند که فرزندانشان چه کاری کردهاند و با اینکه نمیخواهند پل وارد زندگیشان شود، میخواهند او را ملاقات کنند؛ بهویژه که جونی و لیزر به نظر میرسد که خواهان حفظ رابطهای با او هستند. با رشد رابطه پل با خانواده (که شامل استخدام جولز برای طراحی و ساخت حیاط پشت خانهاش میشود)، تأثیراتی بر زندگی او خواهد گذاشت. به نوبه خود، او بر دینامیک خانواده و روابط هر یک از اعضای آن با دیگران تأثیر میگذارد.