گیر - برندی یک دستیار پرستاری است که شب‌زنده‌داری زیادی دارد، بیش از حد کار می‌کند و برای ترفیع در خانه سالمندان جایی که کار می‌کند، ناامید است. پس از یک شب مصرف مواد مخدر و جشن گرفتن، به طور تصادفی مردی به نام توماس باردو را که یک آدم بی‌کار و اخیراً از خانه‌اش اخراج شده است، زیر می‌زند و او به طور عجیبی در شیشه جلوی ماشینش گیر می‌کند. برندی که نمی‌خواهد کمک بخواهد چون تحت تأثیر مواد مخدر در حال رانندگی است، تصمیم می‌گیرد به توماس کمک پزشکی ندهد و به خانه برود و او را در حالی که به زندگی آویزان است، بر روی شیشه جلوی ماشینش رها می‌کند. در حالی که برندی به شدت تلاش می‌کند تا تصمیم بگیرد چه کاری انجام دهد، توماس تلاش می‌کند تا خود را آزاد کند، با این آگاهی که زمانش در حال تمام شدن است.