آنی سیب‌فروش، یک زن شراب‌خوار و پرحرف است که بخشی از محله نیویورک و خیابان برادوی است. دیو، فروشنده مشروبات الکلی، به سیب‌های او علاقه دارد و معتقد است که این سیب‌ها برایش خوش‌شانسی می‌آورند. اما دیو و دوست‌دخترش کوئینی مارتین وقتی متوجه می‌شوند که آنی در دردسر است و تنها آنها می‌توانند کمکش کنند، به مشکلی بزرگ برمی‌خورند. دختر آنی، لوئیز، که تمام عمرش را در یک صومعه اسپانیایی گذرانده، به همراه یک کنت و پسرش به آمریکا می‌آید. پسر کنت می‌خواهد با لوئیز ازدواج کند، در حالی که لوئیز فکر می‌کند مادرش جزو جامعه اشرافی نیویورک است. حالا دیو و کوئینی و دوستان غیررسمی‌شان باید آنی را به یک خانم محترم تبدیل کنند و کنت و پسرش را قانع کنند که آنها در حال هم‌نشینی با نخبگان نیویورک هستند.