مگس - سودیب یک صنعتگر برجسته است که هر چیزی که بخواهد را به دست می‌آورد و نگاه ویژه‌ای به زنان زیبا دارد. برای به دست آوردن آن‌ها، او از هیچ کاری دریغ نمی‌کند. این خواسته زمانی در او برانگیخته می‌شود که سودیب بندو را می‌بیند، یک هنرمند میکرو که یک سازمان غیرانتفاعی را اداره می‌کند. اما بندو توسط نانی که همیشه دنبالش می‌رود، دوست داشته می‌شود. اگرچه بندو او را دوست دارد، اما این احساس را به او ابراز نمی‌کند و از توجه او لذت می‌برد. داستان زمانی تغییر می‌کند که سودیب از احساسات بندو نسبت به نانی آگاه می‌شود و نمی‌تواند شکست خود را هضم کند. او نانی را می‌کشد. اما نانی دوباره به دنیا می‌آید به عنوان ‘ایگا’ (مگس) و می‌خواهد انتقام خود را از سودیب بگیرد.