THE MERCHANT OF VENICE
ونیز، 1596. آنتونیو مالیخولیایی باسانیو جوان را دوست دارد، بنابراین وقتی باسانیو درخواست 3000 دوکات میکند، آنتونیو قبل از اینکه بداند قرار است برای دست پورتیا شکایت کند، میگوید بله. آنتونیو سرمایهاش را که در کشتیهای تجاری در دریا بسته شده بود، باید نزد شایلوک، یک صرافدار یهودی برود که او او را ناسزا میگوید. شایلوک کینه خود را با مهربانی می پیچد و وام سه ماهه بدون بهره ارائه می دهد، اما اگر بازپرداخت نشود، آنتونیو یک پوند گوشت مدیون خواهد بود. دختر یهودی با یک مسیحی فرار می کند و نفرت شایلاک را تشدید می کند. در حالی که باسانیو از پورتیا، بنیانگذار کشتی های آنتونیو، و شایلاک خواستار پوند گوشت او هستند. با تشکیل دادگاه و صدور حکم، پورتیا برای نجات دوست باسانیو وارد عمل می شود.