شعبده باز -
در وین اواخر قرن نوزدهم، شعبدهباز مشهور آیزنهایم با دوشس فون تسشن دوباره دیدار میکند زمانی که او از تماشاگران به عنوان مشارکتکننده در یکی از نمایشهای او انتخاب میشود. علیرغم اینکه پانزده سال از آخرین دیدار آنها در دوران نوجوانی گذشته است، آنها بلافاصله یکدیگر را به عنوان ادوارد آبراموویچ و سوفی فون تسشن میشناسند، کسانی که در آن زمان به دلیل تفاوتهای طبقاتیشان عاشق یکدیگر بودند اما رابطهشان محکوم به شکست شد. دوشس قرار است به زودی با ولیعهد لئوپولد ازدواج کند، ازدواجی که برای او تنها به دنبال قدرت است: براندازی پدرش، امپراتور لئوپولد، و تصاحب بخش مجارستانی امپراتوری. ولیعهد به استفاده از خشونت علیه زنان اگر به نفع اهدافش باشد، شناخته شده است. به همین دلیل، دوشس که متوجه میشود هنوز آیزنهایم را دوست دارد و او نیز او را دوست دارد، هرگز نمیتواند ولیعهد را ترک کند زیرا این کار جان او را به خطر میاندازد. پس از اینکه آیزنهایم ولیعهد را در یک نمایش خصوصی تحقیر میکند که به حادثهای میان ولیعهد و دوشس منجر میشود، نبرد بین آیزنهایم و ولیعهد به عرصه عمومی میآید، که بسیاری بر این باورند که این نمایشها قدرتهای ماورایی آیزنهایم را نشان میدهند. بسیاری از تلاشها برای مقابله با آیزنهایم از سوی ولیعهد توسط بازرس کل اول انجام میشود، کسی که در دوران سلطنت ولیعهد به رئیس پلیس تبدیل خواهد شد. به همین دلیل، اول ممکن است انگیزههای پنهانی داشته باشد و چشم خود را به روی هر عمل غیرقانونی ولیعهد علیه آیزنهایم یا دوشس ببندد.