سریال ها

FBoy Island
سه زن در یک جزیره گرمسیری در کنار ۲۴ مرد قرار میگیرند، جایی که نصف آنها خود را "پسرهای خوب" مینامند و نیمی دیگر "افبویها" (پسرهای فریبکار و جذاب). در این محیط پر از رقابت و کشمکشهای عاطفی، این سه زن باید تصمیم بگیرند که کدام دسته از مردان را انتخاب کنند و آیا قادر خواهند بود عشق واقعی را پیدا کنند یا تنها در دنیای بازیهای احساسی گرفتار شوند. این داستان که آمیختهای از واقعیتهای تلخ روابط و انتظارات اجتماعی است، به بررسی رفتارهای انسانها در موقعیتهای غیرمعمول و چالشهای اعتماد در روابط عاشقانه میپردازد. در حالی که رقابتها به اوج میرسند و هویتهای واقعی افراد به تدریج آشکار میشود، سوال اصلی این است که آیا این زنان قادر خواهند بود در دنیای پر از فریب و ظاهر، عشق واقعی را بیابند یا در پایان به همان جایی خواهند رسید که از آن آغاز کردهاند؟

Masters of the Universe: Revelation
جنگ برای اترنیا دوباره آغاز میشود، در آنچه ممکن است آخرین نبرد میان هیمن و اسکلتور باشد. یک سریال انیمیشنی جدید از نویسنده و کارگردان کوین اسمیت.

Olympic Highlights with Kevin Hart & Snoop Dogg
تفسیر ورزشی المپیک توکیو با برتری از کوین هارت و اسنوپ داگ.

Her Private Life
یک کمدی رمانتیک دربارهی یک کیوریتور گالری بااستعداد به نام سانگ دوک می است که زیر ظاهر حرفهایاش یک طرفدار سرسخت آیدلها است. در این حین، رئیسش رایان به یک طرفدار پرشور او تبدیل میشود.

The North Water
یک پزشک سابق نظامی که وجههاش خدشهدار شده است، به عنوان پزشک به همراه یک کشتی شکار نهنگ عازم قطب شمال میشود. جستجوی او برای رستگاری به مبارزهای برای بقا در دنیای بیرحم و ویران قطب شمال تبدیل میشود.

Resident Evil: Infinite Darkness
لئون اس. کندی، مأمور فدرال، به همراه کلر ردفیلد، عضو تیم TerraSave، برای تحقیق در مورد شیوع زامبیها با هم همکاری میکنند. این داستان بر اساس مجموعه بازی ویدیویی محبوب به همین نام از شرکت کپکام است.

The Devil Judge
در زمانی که همهچیز در آشوب است، یک قاضی دادگاه را به چیزی شبیه به یک برنامه تلویزیونی واقعنما تبدیل میکند و بیرحمانه افراد شرور را مجازات میکند. در این دادگاه خاص، هر حکم و مجازات به نمایش گذاشته میشود و مردم میتوانند از خانههایشان نظارهگر باشند. با هر تصمیم قاضی، احساسات و انتقامهای جمعی بیشتر و بیشتر شدت میگیرد، تا جایی که عدالت به یک ابزار سرگرمی تبدیل میشود و مرزهای اخلاقی و انسانی کاملاً فراموش میشود.

The Case Study of Vanitas
یک انسان کتاب جادویی در دست دارد که میتواند خونآشامها را از تشنگی خون درمان کند، و تصمیم میگیرد برای درمان خونآشامها با این کتاب، به جستجو بپردازد. اما در این مسیر، با چالشهای مختلفی مواجه میشود که هرکدام میتواند سرنوشت او را تغییر دهد.

Kalp Yarasi
فریت، وارث محبوب یکی از خانوادههای معروف آنتاکیا است. از سوی دیگر، آیشه دختری سرزنده است که در استانبول زندگی میکند و توانسته به پای خود بایستد. فریت که قرار است با هان ازدواج کند...

Kazara Ask
روزی روزگاری در یک شهر کوچک و شلوغ، دو جوان به نامهای میا و لئو زندگیهای عادی داشتند—البته تقریباً. میا یک آشپز جوان بود که بدون سوختن چیزی نمیتوانست آشپزی کند و لئو یک “کارشناس فناوری” خودخوانده بود که به طرز عجیبی همیشه از هر وسیلهای که داشت بیرون میماند. یک روز اتفاقی بین آنها افتاد که کاملاً تصادفی بود. میا یک سینی شیرینی برای کافه دوستش میبرد و لئو که سرش در گوشیاش (احتمالاً داشت در شبکههای اجتماعی چک میکرد یا در تلاش بود بفهمد چرا توسترش به وایفای وصل است) غرق شده بود، حواسش به اطراف نبود. بوم! سینی پر از شیرینیها به هوا رفت و شیرینیها مثل برف در یک جشن عروسی به زمین باریدند. لئو خشکش زد. میا که تمام بدنش پوشیده از خامه و شکلات شده بود، با چهرهای که انگار در جنگ با یک دسته مافین شکست خورده، نگاهش کرد. “آیا من… آیا شیرینیهایت رو خراب کردم؟” لئو با ترس پرسید. “خب، حتماً کمک زیادی بهشون نکردی,” میا جواب داد، با اینکه خودش هم نمیتوانست جلوی خندهاش را بگیرد. “ولی فکر میکنم تقصیر من بود که سعی کردم شیرینیها رو توی شهری که مثل یک بازی برخورد آدمهاست حمل کنم.” لئو احساس بدی کرد، ولی نتواست از خندیدن خودداری کند. “شاید بتونم جبران کنم. یعنی من در این کارها خوبم—” نگاهش را به اطراف انداخت، “—تعمیر کردن چیزها؟” میا ابروهایش را بالا برد. “تعمیر کردن؟ تو که حتی از مایکروویف خودت بیرون موندهای؟” “این یه اشتباه بیگناه بود!” لئو اعتراض کرد. “ببین، شاید من آشپز نیستم، ولی میتونم از وحشت غذاهای سوخته نجاتت بدم. چطور اینطور بگم که برات ناهار بخرم؟” میا کمی فکر کرد و بعد سرش را تکان داد، لبخند شوخطبعی روی لبش ظاهر شد. “باشه، اما فقط اگه قول بدی دستگاه قهوهساز رو به سفینه فضایی تبدیل نکنی.” آنها به یک رستوران نزدیک رفتند، جایی که برخورد تصادفی میا و لئو به یک فصل جدید از شادی و آشفتگی تبدیل شد. لئو به او wonders فناوری را نشان داد و توضیح داد چطور هر دستگاهی میتواند با سوءاستفاده به طرز فاجعهباری خراب شود، در حالی که میا ماجراجوییهای آشپزی فاجعهآمیز اما خوشمزهاش را تعریف میکرد، مثل “پاستای سوخته شگفتانگیز” خود. با هم متوجه شدند که گاهی بهترین چیزهای زندگی وقتی اتفاق میافتند که نگران کامل بودن نباشی و فقط از آشفتگی لذت ببری. و از آن روز به بعد، برخورد تصادفی آنها تبدیل به یک دوستی زیبا، خندهدار و کمی شلوغ شد، جایی که هر صفحه جدید با خنده، اشتباهات و تلاشهای گاهی مشکوک برای درست کردن شام پر شد.
کالکشن ها












































