خاکسترهای کوچک - در سال ۱۹۲۲، مادرید در آستانه تغییرات است، جایی که ارزش‌های سنتی با تاثیرات خطرناک جاز، فروید و هنر پیشرو به چالش کشیده می‌شود. سالوادور دالی به دانشگاه می‌آید؛ ۱۸ ساله و مصمم به اینکه یک هنرمند بزرگ شود. ترکیب عجیب از خجالت و خودنمایی افراطی او توجه دو نفر از نخبگان اجتماعی دانشگاه، فدریکو گارسیا لورکا و لوئیس بونوئل را جلب می‌کند. سالوادور به گروه فاسد و جوان آن‌ها پیوسته و برای مدتی سالوادور، لوئیس و فدریکو تبدیل به یک سه‌گانه قدرتمند می‌شوند، مدرن‌ترین گروه در مادرید. اما با گذشت زمان، سالوادور احساس می‌کند کشش بیشتری به سوی فدریکو، که خود از توجهات زیبای نویسنده‌اش، مگدالنا، بی‌خبر است، دارد. در مواجهه با مشغولیات دوستانش - و شهرت روزافزون فدریکو به عنوان یک شاعر - لوئیس برای یافتن موفقیت هنری خود به پاریس می‌رود. فدریکو و سالوادور تعطیلات را در شهر ساحلی کاداکس سپری می‌کنند. هم محیط زیبا و هم گرمای خانواده دالی فدریکو را مجذوب می‌کند. سالوادور و فدریکو به هم نزدیک‌تر می‌شوند و عمیق‌ترین باورها، الهامات و اسرار خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند، قانع شده‌اند که نوعی عشق پیدا کرده‌اند که دیگران هرگز از آن رویا نمی‌دیدند. این بیشتر از یک ملاقات ذهن‌هاست؛ این یک پیوند روح‌ها است.