کی اوساینا زندگی آرام و خوشی را با همسرش کوازو و دخترش روری می‌گذراند، اما همسر و دخترش در یک تصادف فوت می‌کنند. زندگی کی به طور ناگهانی تغییر می‌کند. روزی مردی به نام آکیهیکو می‌سومی به دیدن کی می‌رود و به او می‌گوید که در روزی که کوازو و روری مردند، روری که برای او غریبه بود، در حال آمدن برای دیدن او بود. آکیهیکو از زنی به نام روری ماساکی برای کی صحبت می‌کند...