پسر هفتم -
جان گریگوری، که هفتمین پسر از هفتمین پسر است و همچنین اسپوک محلی است، از کشورش در برابر جادوگران، بوگارها، ارواح و انواع موجوداتی که در شب مزاحم میشوند، محافظت کرده است. اما جان دیگر جوان نیست و به دنبال یک شاگرد است تا حرفهاش را ادامه دهد. بیشتر شاگردان نتوانستهاند زنده بمانند. آخرین امید، پسر یک کشاورز به نام توماس وارد است. آیا او میتواند از آموزشها زنده بماند و به اسپوکی تبدیل شود که بسیاری دیگر نتوانستند؟ آیا باید به دختری با کفشهای نوکتیز اعتماد کند؟ چگونه توماس میتواند در برابر مادر مالکین، خطرناکترین جادوگر شهرستان، شانس داشته باشد؟