یکی از ما دروغ می گوید -
داستان در مورد چهار نفر از دنیایهای مختلف است که به طور تصادفی در یک زندان مرموز و خطرناک به نام «زندان مرگ» گرفتار میشوند. این زندان به طور خاص طراحی شده است تا تنها چهار نفر از زندانیان بتوانند زنده بمانند و دیگران به تدریج از میان میروند.
اولین نفر، «آریا»، یک نابغه در رشتههای مختلف علمی است که به دلیل کشف اختراعی خطرناک به زندان افتاده است. دومین نفر «راب»، یک ورزشکار سابق است که به دلیل دست داشتن در یک رسوایی ورزشی به زندان فرستاده شده. «سوفیا»، شاهزاده خانم یک امپراطوری بزرگ، به علت یک توطئه سیاسی که منجر به قتل پدرش شد، به زندان افتاده است. و در نهایت «کال»، یک جنایتکار خطرناک که به دلیل قتلهای بیشماری به زندان فرستاده شده.
این چهار نفر در ابتدا هیچگونه شباهت یا رابطهای با یکدیگر ندارند، اما با گذشت زمان و دیدن وضعیت وحشتناک زندان، آنها باید یاد بگیرند که چگونه با یکدیگر همکاری کنند تا از تلههای مرگبار زندان جان سالم به در ببرند. هرکدام از آنها ویژگیهای خاص خود را دارند که میتواند به نفع دیگران باشد، اما انتخابهایی که باید در این زندان داشته باشند، بسیار سخت و پیچیدهاند. این چهار نفر به سرعت متوجه میشوند که تنها با همکاری و فدای خود، ممکن است بتوانند از این زندان مرگ فرار کنند، اما در نهایت تنها چهار نفر از آنها شانس زنده ماندن خواهند داشت.
در این میان، سوالاتی همچون: آیا برای بقای خود باید از دیگران فداکاری کرد؟ آیا مرگ همیشه بد است یا ممکن است رهایی در آن نهفته باشد؟ و آیا هرکدام از آنها قادر به کنار آمدن با گذشتههای خود و تصمیمات سخت خواهند بود؟ به تدریج پاسخ داده میشود.