این خلاصه حاوی اسپویلر است. در لندن، تاتیانا نوجوان روسی باردار با خونریزی به بیمارستان می رسد و پزشکان فقط نوزاد او را نجات می دهند. آنا خیترووا، مامای روسی تبار، دفتر خاطرات تاتیانا را که به زبان روسی نوشته شده است، در وسایلش پیدا می کند و تصمیم می گیرد خانواده اش را پیدا کند و بچه را برایشان بیاورد، دفترچه خاطرات را به خانه می آورد و از عمویش استپان می خواهد که سند را ترجمه کند. استپان امتناع می کند، اما آنا کارت یک رستوران متعلق به سمیون روسی را در دفترچه خاطرات پیدا می کند و به دیدار پیرمرد می رود و سعی می کند سرنخ پیدا کند تا با خانواده تاتیانا تماس بگیرد. وقتی سمیون وجود دفتر خاطرات را ذکر می کند، بلافاصله پیشنهاد ترجمه سند را می دهد. با این حال، استپان بخشی از دفتر خاطرات را ترجمه می کند و آنا متوجه می شود که سمیون و پسر بیمارش کریل در 14 سالگی به تاتیانا تجاوز کرده و او را مجبور کرده اند که در فاحشه خانه خود به عنوان یک فاحشه کار کند. علاوه بر این، سمیون رئیس خطرناک مافیای روسی "Vory v Zakone" است که امنیت آنا و خانواده اش را به خطر می اندازد. در همین حین، نیکلای لوژین، راننده سمیون، به کریل و سمیون نزدیک می شود و از موقعیت هایی در سازمان جنایی بالا می رود، اما او به آنا، خانواده اش و نوزاد کمک می کند.