زلزله
زلزله -
مهندس ساختمان استوارت گراف از همسر حسود و مالکپیشۀ خود، رمی، جدا شده است و با دنیس مارشال، بیوه همکارش، رابطهای برقرار میکند. در همین حال، رمی تلاش میکند پدرش، سم رویس، که کارفرمای استوارت است، را متقاعد کند که از نفوذ خود برای جلوگیری از دیدار استوارت با دنیس استفاده کند. لو اسلید، یک افسر پلیس منحرف، از پلیس لسآنجلس تعلیق میشود به خاطر اینکه یک افسر بیخود از حوزه قضائی دیگری را ضرب و شتم کرده است. در حالتی از تلخی، اسلید در نظر دارد که از نیروهای پلیس استعفا دهد. جودی، مدیر بیمار و منحرف یک فروشگاه مواد غذایی، به رزا آمیچی، خواهر سال، دستیار مایلز کوئید، موتور سوار جسور و آرزومند، علاقهمند است. زندگی تمام این افراد زمانی که یک زلزله بزرگ از لوسآنجلس عبور میکند و شهر را به ویرانه تبدیل میکند، نابود میشود.