روز دوم ماه فوریه - یک مجری هواشناسی با اکراه برای پوشش خبری درباره‌ی یک «موش» پیش‌بین‌کننده‌ی آب‌وهوا (همان‌طور که او آن را صدا می‌زند) فرستاده می‌شود. این چهارمین سالی است که او این گزارش را انجام می‌دهد و هیچ تلاشی برای پنهان کردن ناامیدی‌اش نمی‌کند. وقتی روز بعد از خواب بیدار می‌شود، متوجه می‌شود که دوباره روز «گراندهاگ» است و این اتفاق بارها و بارها تکرار می‌شود. ابتدا از این وضعیت به نفع خود استفاده می‌کند، اما سپس درمی‌یابد که محکوم است تا ابد در همان مکان بماند و هر روز همان افراد را ببیند که همان کارها را تکرار می‌کنند.