HIDALGO
فرانک تی. هاپکینز، گاوچران که مادر بومی آمریکایی دارد، در جریان کشتار واندید نی به عنوان پیشنگهبان ارتش ایالات متحده زخمی و برای تمام عمر دچار trauma میشود. او سپس به نمایش غرب وحشی بوفالو بیل میپیوندد و در آن به عنوان بدلکار اسبسواری و رقابتی معروف در مسابقات اسبسواری شناخته میشود. یک شیخ عربی او را به چالش میکشد تا در مسابقه عظیم "دریای آتش" که از میان صحرای بیرحم عربی عبور میکند، شرکت کند. این مسابقه بیشتر شرکتکنندگان را از پا درمیآورد، گاهی به طور کشنده. هاپکینز با اولین اسب غیر از نژاد اصیل خود، اسب هیدالگو که به او اعتماد دارد، وارد مسابقه میشود. اما یادگیری برای مقابله با این سرزمین خشن به این راحتیها نیست. او باید با دشمنیها به خاطر کافر بودن و اسبهای آلوده، همچنین با رقبایی که حاضرند به هر قیمتی پیشی بگیرند، مواجه شود. در این میان، خانم انگلیسی دَونپورِت که با شیخ ریاض و دختر گربهکش او متحد شده است، یکی از رقبای سرسخت اوست. دختر شیخ که به طور غیرمنتظرهای به هاپکینز کمک میکند، در عین حال میتواند به اندازه یک طوفان شن، خطر مرگبار باشد.