JOURNEY TO THE CENTER OF THE EARTH
پرفسور ترور اندرسون، خواهرزاده نوجوانش شاون اندرسون را پذیرا میشود. شاون ده روز را با داییاش میگذراند در حالی که مادرش، الیزابت، برای مهاجرت به کانادا آماده میشود. او یک جعبه به ترور میدهد که متعلق به برادر گمشدهاش، مکس، بوده است. ترور در داخل جعبه کتابی پیدا میکند که به آخرین سفر برادرش اشاره دارد. او تصمیم میگیرد که مسیر مکس را با شاون دنبال کند و آنها به ایسلند سفر میکنند، جایی که با راهنمایی به نام هانا آسمیرسون ملاقات میکنند. در حین صعود از کوه، طوفان رعد و برق شروع میشود و آنها برای پناه گرفتن به یک غار میروند. اما رعد و برق ورودی غار را تخریب میکند و این سه نفر در داخل غار گرفتار میشوند. آنها به دنبال راهی برای خروج میگردند و به یک حفره سقوط کرده و دنیای گمشدهای را در مرکز زمین کشف میکنند.