RAN
داور جنگی ژاپنی، هیدتوری ایچیموجی، تصمیم میگیرد که وقت بازنشستگیاش فرا رسیده و املاک خود را بین سه پسرش تقسیم کند. پسر بزرگتر و میانهاش - تارو و جیرُ - با تصمیم او موافقند و قول میدهند که در روزهای باقیمانده از زندگیاش از او حمایت کنند. اما پسر کوچکتر، سابورو، با همگان مخالف است و استدلال میکند که احتمالاً سه برادر نمیتوانند متحد بمانند. از جسارت پسرش آزرده خاطر میشود و او را تبعید میکند. زمانی که داور وارد دوران بازنشستگی میشود، به سرعت متوجه میشود که دو پسر بزرگترش خودخواه هستند و هیچگونه قصدی برای حفظ وعدههایشان ندارند. این موضوع منجر به جنگ میشود و تنها سابورو، که تبعید شده، شاید بتواند او را نجات دهد.