لئونارد یک دانش‌آموز کلاس چهارم است؛ مادرش، خانم مری لو هلپرمن، معلم اوست و برای دریافت جایزه تدریس نامزد شده است. آنها برای شرکت در نهایی‌ها به فلوریدا سفر می‌کنند، اما مجبورند سگشان، اسپات، را پشت سر بگذارند. بدون اینکه خانم هلپرمن بداند، اسپات به عنوان یک پسر به نام اسکات که شاگرد برجسته اوست، در حال نقاب‌زنی است. اسپات هیچ چیزی بیشتر از این نمی‌خواهد که یک پسر واقعی باشد و وقتی دانشمند دیوانه‌ای به نام ایوان کرانک در برنامه بری آنگر ظاهر می‌شود، فرصتی برای تحقق آرزویش پیدا می‌کند. کرانک فکر می‌کند می‌تواند حیوانات را به انسان تبدیل کند. به طرز خوش‌شانسی، آزمایشگاه او درست در خیابان مقابل جایی است که خانواده هلپرمن اقامت دارند، بنابراین اسپات، به عنوان اسکات (و همراه با بقیه خانواده‌اش)، خانم لو را متقاعد می‌کند که او را با خود ببرد. اسپات به انسان تبدیل می‌شود، اما متوجه می‌شود که زندگی به عنوان انسان آنطور که تصور می‌کرد، نیست.