PEOPLE ON SUNDAY
ادوین، یک تاکسیران، با آنی، مدل عصبی، زندگی میکند. آنها برنامهریزی کردهاند که یکشنبه را به ساحل نیکولاسه ببرند و با ولفگانگ، یک افسر، مردی شرافتمند، عتیقهشناس، جیکولو و در حال حاضر فروشنده شراب، بگذرانند. بعد از یک بحث، آنی در خانه میماند و ادوین به همراه ولف به ساحل میرود. ولف دوست دختر جدیدی به نام کریستل آورده است. بریژیت، بهترین دوست کریستل، به جمع میپیوندد. بریژیت مدیر یک فروشگاه رکورد است. در ساحل، ولف سعی میکند کریستل را ببوسد، اما او او را رد میکند و توجه خود را به بریژیت جلب میکند، که پاسخ بهتری میدهد. ولف و بریژیت با هم میروند و او او را فریب میدهد. بازگشت به ساحل، ولف و ادوین که حالا از قرارهایشان خسته شدهاند، با دو زن دیگر لاس میزنند در حالی که بریژیت و کریستل از این وضعیت شگفتزده و ناراحتاند. آنها کمی رضایت دارند زمانی که مردان مجبور میشوند از آنها پول قرض کنند تا کرایه قایق پدالی را پرداخت کنند. در پایان روز وقتی که از هم جدا میشوند، بریژیت امیدوار است که ولف او را یکشنبه بعدی ببیند، اما او و ادوین برنامههای دیگری دارند. رابطه میان دو مرد است که اهمیت دارد. آنها واقعاً یکشنبه را با هم گذراندهاند. ادوین به آپارتمانش برمیگردد و میبیند که آنی هنوز در رختخواب است. روز بعد، او تاکسیاش را میراند. ولف شراب میفروشد و بریژیت رکورد میفروشد، همه منتظر یکشنبه بعدی هستند.