شادی کاتاکوریس - یک پیشگام مرد، خانواده‌اش را متقاعد می‌کند که از خبر ساخت جاده‌ای که به زودی از منطقه‌ای در کشور عبور خواهد کرد و به قیمت بسیار کمی قابل خرید است، بهره‌برداری کنند. او، پدر سالخورده اما باهوش‌اش، همسر وفادار و مهربانش، به همراه پسر کند ذهني که به راحتی قانع نمی‌شود و دختر طلاق‌گرفته‌اش با یک کودک نوپا که همزمان راوی داستان است، به‌طور شجاعانه به این فضای جدید منتقل می‌شوند و یک مهمانخانه راه‌اندازی می‌کنند. آن‌ها تمام تلاش خود را می‌کنند تا مکان را به چیزی تبدیل کنند که هر کسی بخواهد، چرا که زمان زیادی برای کار کردن روی آن دارند، چون هیچ‌کس برای اقامت رزرو نمی‌کند. در نهایت، مشتری‌ها می‌آیند... اما هرکدام در اتاق خود می‌میرند و خانواده در تلاش است تا شواهد را هرچه سریع‌تر از بین ببرد تا شهرتشان قبل از شروع کار خراب نشود. یک اتفاق به دنباله دیگری می‌افتد و اجساد باید منتقل شوند.