STONEHEARST ASYLUM
چند روز قبل از کریسمس 1899، دکتر ادوارد نیوگیت، فارغ التحصیل جدید آکسفورد، به آسایشگاه Stonehearst میآید تا آموزش تخصصی خود را در پزشکی پناهندگی تکمیل کند. او با مردان مسلحی روبرو می شود که او را نزد دکتر سیلاس بره می برند و او از کمک او استقبال می کند و او را زیر بال خود می گیرد. ادوارد از دیدن روش هایی که دکتر لم برای اداره این آسایشگاه استفاده می کند شوکه می شود. او شیفته الیزا گریوز می شود، یکی از بیمارانی که بانویی با موقعیت است و به نظر نمی رسد متعلق به او باشد. یک شب، ادوارد صدای تق تق از روده های تأسیسات را می شنود و با شوکه می بیند که همه چیز در این مکان آنطور که به نظر می رسد نیست و ممکن است احساسات ناخوشایند او توجیه شود. ادوارد چه چیزی را انتخاب خواهد کرد؟