سیلویا و ادی در آمستردام زندگی آرام و خوشی دارند و با دو فرزندشان روزگار می‌گذرانند. ادی با تجارت مواد مخدر وضع مالی خانواده را بهبود بخشیده است. اما زمانی که پلیس به طور ناگهانی به خانه آنها حمله می‌کند، همه چیز به هم می‌ریزد. سیلویا تصمیم می‌گیرد از محل زندگی‌شان فرار کند، اما ادی که می‌داند اطلاعاتی که سیلویا از گذشته دارد می‌تواند برایشان خطرناک باشد، مانع رفتن او می‌شود. این تصمیم، زندگی هر دوی آن‌ها را وارد مسیر جدیدی از کشمکش‌ها و تهدیدهای بزرگ می‌کند...