INK
زمانی که نور محو میشود و شهر به خواب میرود، دو نیروی پنهان ظاهر میشوند. این نیروها جز قدرتی که بر ما در خواب اعمال میکنند، غیرقابل دیدن هستند و برای روح ما از طریق رویاها میجنگند. یک نیرو از طریق رویاهای خوب، امید و قدرت میآورد؛ دیگری از طریق کابوسها، زیرآگاهی ما را با ناامیدی پر میکند. جان و اما، پدر و دختر، به این نبرد خیالی دنیای رویا کشیده میشوند، مجبورند برای روح جان بجنگند و اما را از یک کابوس ابدی نجات دهند. جدا از هم در سفرشان، آنها با شخصیتهای غیرعادی روبهرو میشوند که تنها در زیرآگاهیشان وجود دارند. یا شاید هم نه؟