جیکوب با این باور که او گرگی است که در بدن یک مرد به دام افتاده، غذا می‌خورد، می‌خوابد و مانند یک حیوان زندگی می‌کند، که باعث شوک خانواده‌اش می‌شود. هنگامی که او به یک کلینیک فرستاده می‌شود، جیکوب و همتایانش که به حیوانات محدود شده‌اند، مجبور می‌شوند تحت درمان‌های شدید قرار بگیرند. اما زمانی که او با گربه وحشی مرموزی آشنا می‌شود، دوستی آن‌ها به یک شیفتگی غیرقابل انکار تبدیل می‌شود و جیکوب باید تصمیم بگیرد که آیا به خاطر عشق از خود واقعی‌اش چشم‌پوشی کند یا نه.