بری آزبورن، که پیش از این استنلی چوپک بود، بالاخره خبر مورد نظر خود را دریافت کرده است: او برای جراحی تغییر جنسیت از مرد به زن تأیید شده است. اما قبل از اینکه مارگارت، درمانگرش، اجازه دهد جراحی در هفته آینده انجام شود، بری باید با یک مشکل حل نشده از گذشته‌اش روبرو شود. بری تماس تلفنی از یک مرد هفده ساله به نام توبی ویلیکینز دریافت می‌کند که به دنبال استنلی، پدر بیولوژیکی‌اش می‌گردد. توبی در زندانی در نیویورک است، چون برای امرار معاش خود مرتکب جرائم کوچک و کلاه‌برداری شده است. استنلی/بری قبل از این تماس تلفنی هیچ چیزی درباره توبی نمی‌دانست. توبی ظاهراً در دنیا تنهاست، مادرش خودکشی کرده و از پدرخوانده‌اش در تنسی جدا شده است. بری که خود را به عنوان یک مددکار اجتماعی مسیحی معرفی می‌کند، بدون اینکه هویت واقعی یا وضعیت ترنس خود را فاش کند، توبی را از زندان آزاد کرده و به او می‌گوید که او را به لس‌آنجلس خواهد برد، جایی که توبی آرزو دارد به یک بازیگر پورن تبدیل شود و با پدر بیولوژیکی‌اش ارتباط برقرار کند. در حالی که بری و توبی سفر فرا-آمریکایی خود را انجام می‌دهند و در مسیر با تجربیات جالبی روبرو می‌شوند، بری باید تصمیم بگیرد که چه چیزی برای توبی بهترین است، در حالی که هدف اصلی او این است که به هر طریقی به لس‌آنجلس برگردد تا جراحی برنامه‌ریزی شده انجام شود.