جان ویک -
با مرگ نابهنگام همسر محبوبش که هنوز تلخیاش در دهانش باقی است، جان ویک، آدمکش حرفهای سابق، یک هدیه آخرین از او دریافت میکند - یک یادگاری قیمتی که به جان کمک میکند تا معنی جدیدی در زندگی پیدا کند حالا که او از دنیا رفته است. اما زمانی که پرنس مغرور مافیا روسی، ایوسف تاراسوف، به همراه مردانش به خانه جان میآیند تا 1969 مستنگ ارزشمند او و هدیه همسرش را دزدیده و از او بگیرند، این آدمکش افسانهای مجبور میشود هویت پنهان و دقیقا محافظتشدهاش را فاش کند. جان، که از شدت انتقام کور شده است، فوراً طوفانی از ویرانی را علیه پادشاه زیرک، ویگو تاراسوف و خانوادهاش که کاملاً از ظرفیت کشنده او آگاهند، به راه میاندازد. اکنون تنها خون میتواند عطش موجود افسانهای انتقام را فرو بنشاند.