جان کارتر، یک کهنهسرباز جنگ داخلی، در سال 1868 در تلاش است تا زندگی عادی خود را ادامه دهد، اما ارتش از او میخواهد که به خدمت بازگردد، اما او امتناع میکند و به همین دلیل در زندان انداخته میشود. او از زندان فرار میکند و تحت تعقیب قرار میگیرد. در نهایت، به گروهی از سرخپوستان برمیخورد و در یک تیراندازی درگیر میشود. کارتر برای پناه گرفتن به یک غار میرود و در آنجا با فردی روبهرو میشود که یک مدالیون خاص در دست دارد. زمانی که کارتر آن را لمس میکند، خود را در جایی مییابد که میتواند ارتفاعات شگفتانگیزی را بپرد، به علاوه تواناییهای دیگری نیز پیدا میکند. او سپس موجوداتی را ملاقات میکند که هرگز قبلاً ندیده است. او با زنی آشنا میشود که به او کمک میکند تا کشف کند که در سیاره مریخ است و متوجه میشود که در آنجا نوعی آشوب در جریان است.