خرس برادر
خرس برادر -
کنی، مردی که پس از مبارزه با یک خرس که باعث مرگ برادر بزرگترش میشود، از خرسها متنفر است، به خرس تبدیل میشود تا زندگی را از دیدگاهی متفاوت تجربه کند. او توسط روح برادر بزرگترش ملاقات میشود و به او گفته میشود که اگر میخواهد دوباره به انسان تبدیل شود، باید به جایی سفر کند که نورها به زمین میخورند، به عبارت دیگر، به نورهای شمالی. با امید به تغییر، کنی سفر طولانی خود را آغاز میکند و در طول مسیر با یک خرس جوان به نام کداه آشنا میشود که فردی پرحرف و روحیهای شاداب است؛ کداه در تلاش است تا به خانهاش، مسیر ماهی سالمون، بازگردد که به طور تصادفی درست در کنار جایی است که نورها به زمین میخورند. کداه و کنی با هم متحد میشوند، اما توسط برادر دیگر کنی، دناهی، تعقیب میشوند که میترسد خرس برادرش را هم کشته باشد. در مسیر، دو خرس با دوستان دیگری از جمله دو گوزن، تعدادی قوچ و چند ماموت مواجه میشوند که آنها را همراهی میکنند. با این حال، کنی متوجه میشود که از بودن به عنوان یک خرس لذت میبرد و درمییابد که انسانها تنها از خرسها نمیترسند؛ از دیدگاه کداه، انسانها هستند که هیولا هستند با نیزههای بلندشان. با دیدگاهی کاملاً جدید از زندگی، کنی تصمیمی میگیرد که دنیای او را برای همیشه تغییر خواهد داد.