THE ORPHANAGE
لاورا، یک یتیم سابق، پسرخواندهاش سیمون را همراه با شوهرش کارلوس در یک خانه قدیمی و یتیمخانهای که خود در آن بزرگ شده است، پرورش میدهد. زمانی که سیمون در یتیمخانه است، به لاورا میگوید که پنج دوست نامرئی دارد که او آنها را محصول تخیل فعال سیمون میداند. لاورا تصمیم میگیرد یتیمخانه را بازگشایی کند تا به کودکان معلول رسیدگی کند و جشنی ترتیب میدهد. در طول جشن، سیمون سعی میکند لاورا را قانع کند که به کلبه دوستانش برود، اما او خیلی مشغول است. بعدها، لاورا پسر ماسکپوش مرموزی را میبیند و متوجه میشود که سیمون نیز ناپدید شده است. لاورا حضور افراد دیگری در خانه را احساس میکند و ماهها بعد تیمی از پاراپسیکولوژیستها را دعوت میکند تا سعی کنند معما را حل کنند.