شیطان - پس از درگذشت مادرش و ورود نامادری، امریتا جایشانکار به درون خود پناه می‌برد. پدرش به مدرسه‌اش احضار می‌شود و به او گفته می‌شود که ممکن است دخترش به مشاوره نیاز داشته باشد، اما او نمی‌خواهد باور کند و در عوض یک کمک مالی به مدرسه می‌کند. سپس امریتا با سه مرد و یک زن ملاقات می‌کند، به نام‌های زوبن، دوشان ساهو، کاران چودری و تانیا شارما. آنها با هم به خوش‌گذرانی با مواد مخدر و الکل می‌پردازند تا زمانی که اوضاع از کنترل خارج می‌شود و به طور تصادفی یک زوج را می‌کشند. یک پلیس فاسد از آنها خواسته تا ۲۵ لاخ روپیه پرداخت کنند تا دخالتشان از بین برود. از آنجا که نمی‌توانند چنین مبلغی را تأمین کنند، پنج نفر تصمیم می‌گیرند که یک آدم‌ربایی جعلی ترتیب دهند، پول را از پدر امریتا درخواست کنند و نام‌هایشان را پاک کنند. امریتا طبق این طرح "مفقود" می‌شود و پدرش پلیس را درگیر می‌کند، که این پرونده را به بازپرس پلیس، آرویند متهور، که قبلاً معلق شده بود، واگذار می‌کنند. با درگیر شدن رسانه‌ها، آرویند تحقیقات خود را آغاز می‌کند، اما خیلی زود متوجه می‌شود که تحقیقاتش تحت تأثیر قرار می‌گیرد - و این نه تنها مأموریت او، بلکه زندگی شخصی‌اش را نیز پیچیده می‌کند.