THE DAMNED
در بوگوتا، کلمبیا، دیوید رینولدز، بیوه آمریکایی، آماده است تا با نامزدش لورن و دخترش جیل به آمریکا بازگردد و پس از مرگ همسرش مارسللا ازدواج کند. اما جیل گذرنامهاش را در خانه عمهاش جینا جا گذاشته و آنها با ماشین به همراه جینا و دوستپسر جیل، رامون، به شهری که جینا در آن زندگی میکند سفر میکنند. آنها از یک مسیر کوتاه عبور میکنند اما توسط کاپیتان مورالس متوقف میشوند که به آنها هشدار میدهد که جاده سیلابی است و عبور از آن خطرناک است، اما جینا تصمیم میگیرد ادامه دهد. آنها دچار حادثه میشوند و ماشین واژگون میشود و لورن دو دندهاش را در میانه هیچکجا میشکند. آنها تصمیم میگیرند پیادهروی کنند و به یک هتل قدیمی میرسند که از سال 1978 بسته شده است. مالک هتل، فلیپه، از پذیرفتن آنها امتناع میکند، اما در نهایت تصمیم میگیرد گروه را در هتل جا دهد. در حالی که برای شومینه چوب میآورد، جیل کنجکاو و دوستپسرش رامون از اتاق خارج میشوند و جیل صدای گریهای میشنود. آنها به دنبال صدا میروند و دختری به نام آنا ماریا را در یک جعبه چوبی قفل شده پیدا میکنند. وقتی فلیپه با دیوید و چوبها باز میگردد و متوجه میشود که زوج از اتاق خارج شدهاند، به سوی جعبه میدود اما توسط دیوید دستگیر میشود. فلیپه هشدار میدهد که دختر خانوادهاش را خواهد کشت، اما آنها فکر میکنند که پیرمرد یک کودکآزار است. اما به زودی حقیقت درباره آنا ماریا آشکار میشود.