زیر سایه
زیر سایه -
در دهه 80، در جریان جنگ بین ایران و عراق پس از انقلاب اسلامی، شیده، دانشجوی چپگرای سابق پزشکی، سعی میکند به دانشگاه بازگردد، اما توسط رئیس دانشگاه منع میشود. شیده ناراحت به خانه برمیگردد و وقتی همسرش دکتر ایرج برای کار در منطقه جنگی منصوب میشود، از رفتن به خانه والدینش با دخترشان درسا خودداری میکند. شیده ترجیح می دهد در آپارتمانش با درسا که عاشق عروسکش کیمیا است و مدام تب دارد، بماند. درسا از جن های شیاطین می ترسد و وقتی شیده می پرسد چه کسی این افسانه را به او گفته است، می گوید دوستش که در طبقه پایین زندگی می کند. شیده به ملاقات همسایهاش میرود و از مادرش میخواهد که به پسرش بگوید داستانهای ترسناک برای درسا تعریف نکند و او متوجه میشود که پسر لال است. سپس نوار تمرینی جین فوندا کیمیا و شیده ناپدید می شوند. زمانی که موشک به ساختمان آنها اصابت می کند، همسایه ها تصمیم می گیرند تهران را ترک کنند، اما شیده با درسا در آپارتمان می ماند که بیش از پیش آشفته می شود. به زودی شیده در مورد جین ها می خواند و متوجه می شود که یک موجود شیطانی در آپارتمان وجود دارد. او باید کیمیا را پیدا کند. در غیر این صورت درسا در خطر خواهد بود زیرا جین به او چسبیده است.