BEAUTIFUL GIRLS
ویلی کانوی، پیانیست جاز ساکن نیویورک، برای دیدار مجدد در دبیرستان به زادگاهش نایتز ریج، ماساچوست برمی گردد. این سفر به همان اندازه برای رفتن به گردهمایی و دیدن دوستان قدیمیاش - که هیچکدام از نایتز ریج را پس از فارغالتحصیلی ترک نکردند - برای دور شدن از زندگی کنونیاش است، جایی که او هم از نظر شخصی و هم از نظر حرفهای در دوراهی قرار دارد. او فقط با نواختن پیانوی خود امرار معاش می کند، و به همین دلیل به شغل فروشندگی فکر می کند. او همچنین مطمئن نیست که آیا آماده ازدواج با دوست دختر قدیمی خود، وکیل تریسی استور است یا خیر. بسیاری از بهترین روزهای دوستان یقه آبی ویلی نایتز ریج در دبیرستان بود، آنها هنوز هم آن ذهنیت "جایزه" دوست دختر و همسر را داشتند. فقط مایکل "مو" موریس با یک خانواده خوشبخت ازدواج کرده است. پل کرکوود، که اتاقش با عکسهای مجلهای از مدلها آغشته شده است، میخواهد پیشخدمت دوست دختر سابقش جان را برگرداند، تنها به این دلیل که اکنون میداند که نمیتواند او را داشته باشد. و تامی "بردمن" رولند، که مرد بزرگ دبیرستان بود، در تلاش است تا به رابطه خود با دوست دختر دبیرستانی خود، داریان اسمالز، پایان دهد. دوست دختر فعلی تامی، شارون کسیدی، علیرغم اطلاع از داریان، در شرایط بد و بدتر در کنار مردش می ایستد. یکی از پسر عموی آنها که دوستشان استنلی "استینکی" ووماک است، آندرای زیبا که از شیکاگو به آنجا می آید، ممکن است صدای دلیل این گروه از دوستان را در برخورد با مشکلات زنانشان فراهم کند. برخی از دلایل چیزی است که ویلی در تلاش برای کشف دلیل جذب مارتی، همسایه سیزده ساله پدرش، به آن نیاز دارد، به خصوص که ویلی میآموزد که تریسی تصمیم گرفته است برای دیدار مجدد به او بپیوندد.