در سال ۱۹۸۴، جو ۲۰ ساله که به عنوان یک همجنس‌گرای مخفی در حال زندگی است، با تردید به لندن از بروملی می‌آید تا برای اولین بار در راهپیمایی پراید شرکت کند و به گروهی از مردان همجنس‌گرا و استف، یک زن لزبین، می‌پیوندد که در کتابفروشی پر زرق و برق جاناتان و شریک ولزی‌اش گتین در سوهو ملاقات می‌کنند. نه تنها همجنس‌گرایان تحت تهدید مارگارت تاچر قرار دارند بلکه معدنچیان نیز در اعتراض به تعطیلی معادن دست به اعتصاب زده‌اند و فعال ایرلندی شمالی مارک اشتون معتقد است که همجنس‌گرایان و معدنچیان باید همبستگی نشان دهند. تقریباً به طور تصادفی یک مینی‌بوس پر از همجنس‌گرایان خود را در روستای ولزی اونلوان در دره دولیس می‌یابند و از طریق جمع‌آوری کمک‌های مالی صادقانه و حرکات دیسکویی خلاقانه جاناتان، بیشتر اهالی روستا را قانع می‌کنند که در یک جبهه قرار دارند. زمانی که یک فرد متعصب سعی می‌کند اتحاد را با شایعات بدنام کند، مارک با برگزاری یک کنسرت خیریه موفق، این حملات را برمی‌گرداند و اکثر اهالی روستا که حالا کاملاً با دوستان همجنس‌گرای خود همدل شده‌اند، در آن حضور پیدا می‌کنند. معدنچیان شکست خورده و به کار خود باز می‌گردند، اما در راهپیمایی پراید سال بعد، گروه بزرگی از معدنچیان برای جبران حمایت‌هایشان از هم‌قطاران خود ظاهر می‌شوند.